اين بار چندمه كه ميام ... ؟ ، نمي دونم ولي ميام و واسه يه نفر كه مي دونم مياد روزي اينجا و ميخونه مي نويسم ... :
چرا نمي نويسين ... ؟
حداقل واسه يه نفر كه مياد مي خون بنويسين ... واسه يه نفر
ا اينجا چراغي روشن است...- مي گه : بي خيال بابا اصلاً ولش کن کي به آمادگي ماها نگاه ميکنه ؟!!!- مي گم : اِه ... يعني چي ؟ آدم ميخواد بره مهموني يه کسي ، خودشو مرتب ميکنه ، تر و تميز ميکنه ، خوش تيپ و ... - حزفمو قطع ميكنه و مي گه : درست اما الان ما نميريم مهموني کسي که! ... الان مهمون خداييم ... ما و خدا هم که اين حرف ها رو نداريم ... - مي گم :...
چرانميتويسين...؟؟؟
شما.هم.خالي.كردين.شونه.از.زير.بار.مسئوليت...؟
علي.مدد